دکتور فضل الهادی وزین
شاید هیچ فرد آگاه و چیز فهمى در كشور ما درین شك نداشته باشد كه افغانستان امروز در یكى از سخت ترین و بد ترین مراحل تاریخ خویش قرار داشته و با مشكلات و نا بسانیهاى فراوانى دچار می باشد. اوضاع كشور هر روز رو به وخامت بیشتر میرود و بد تر از پیش میشود.
امروز مشكلات داخلى و خارجى زیادى دامنگیر ملت افغانستان بوده و سؤالات بیشمارى در ارتباط با حال و آیندهء این ملت و كشور در اذهان هر زن و مرد با احساس و با درد این سرزمین مطرح است.
براى اكثر این پرسشها پاسخ و جواب روشن و قناعت بخشى ارائه نمیشود. شاید كمتر كسى باشد كه به این سؤالات بیندیشد، متاسفانه با وجود دها حزب و تنظیم وگروه و سازمان سیاسی وغیر سیاسى موجود در كشور كمتر مرجع و جای مشخصی سراغ مى شود تا به این پرسشها پاسخ بگوید و یا حد اقل روى آن فكر جدى و اساسى نماید.
اكثر احزاب و گروه ها و سازمانها و اشخاص به زد و بند و مسابقه و رقابت بر سر رسیدن به حكومت و قدرت مشغول بوده غیر از مصالح گروهی و حزبی و شخصى شان به چیز دیگرى نمى اندیشند و شاید هم بعضیها اصلا درایت و ظرفیت و یا هم اهلیت جواب دادن به سؤالات سرنوشت ساز به ارتباط امروز و فرداى كشور را نداشته باشند
اكثر احزاب و گروه ها و سازمانها و اشخاص به زد و بند و مسابقه و رقابت بر سر رسیدن به حكومت و قدرت مشغول بوده غیر از مصالح گروهی و حزبی و شخصى شان به چیز دیگرى نمى اندیشند و شاید هم بعضیها اصلا درایت و ظرفیت و یا هم اهلیت جواب دادن به سؤالات سرنوشت ساز به ارتباط امروز و فرداى كشور را نداشته باشند زیرا اكثر اینها به اصطلاح به نرخ روز نان می خورند و براى منافع شخصى و گروهى به هر معامله گرى و تنازل حاضر اند و تا جاییكه پاى مصالح شخصى و تنظیمى شان درمیان نباشد در فكر فردا ی كشور و ملت نیستند.
در نتیجهء تراكم مشكلات سر سام آور از هر طرف و فقدان جواب به سؤالات و پرسشهاى مطرح به ارتباط سرنوشت ملت ووطن اكثریت تا به حال خاموش ملت ما در حالت سر در گمى و حیرت بسر برده وبه مستقبل و آیندهء خود و كشور شان به نظر شك و تردد می بینند زیرا روزنهء امیدى درین شب تاریك و سیاه بچشم شان نمى خورد.
مهمترین سؤالات مطرح در اذهان ملت افغانستان به ارتباط سرنوشت كشور و نجات آن از بحران كنونى كه به راه حلها و جوابهاى واضح و روشن نیاز عاجل دارند شاید ازین قرار باشند:
1. اشغال افغانستان تا چه وقت ادامه خواهد یافت؟
افغانستان امروز یك كشور اشغال شده و زیر احتلال است كه نیروهاى اشغالگر و در رأس آنها ایالات متحدهء امریكا عملا در آن مالك هر گونه امر ونهى بوده وهمه امور اساسى ومهم كشور را در تمام عرصه هاى نظامى، سیاسى، اقتصادى، تعلیمى، فرهنگى و غیره بدست داشته و به اصطلاح هر چه خواسته باشند درین كشور اشغال شده با زور تانك و طیاره و تفنگ انجام میدهند. مداخلهء آشكار و مستقیم امریكا و انگلستان و دیگر همپیمانان آنها در امور و قضایای داخلی كشور ما از هیچ كسى پوشیده نیست وكار بجائى رسیده كه حتى مقرریهاى والیان ولایات، معینان وزارتخانه ها، صاحب منصبان عالیرتبهء نظامی و مشاورین نیز اكثرا به اجازه و مشورهء امریكائیها صورت میگیرد.
سؤال مهم این است كه این اشغال نظامى نامیمون و منحوس تا چه وقت ادامه خواهد یافت و سرزمین افغانستان تا بكى در زیر باى دها هزار عسكرتا به دندان مسلح بیكانه بیرحمانه لگد مال خواهد شد؟
مردم مستضعف و محروم و ستمدیدهء افغانستان تا چه وقت قربانى ظلم و ستم وقتل و كشتار اشغالگران بوده واز حق تعیین سرنوشت و استقلال واقعى محروم خواهند ماند؟
2. پیامدهاى اشغال و استعمار:
نتائج شوم و بیامدهاى خطر ناك اشغال و حاكمیت استعمارامریكائى در عرصه هاى دین، سیاست، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ، معارف و سائر ابعاد زندكى امروز وفرداى مردم افغانستان چه بوده و این كشور و ملت را بكجا خواهند كشاند؟
3. راه نجات از اشغال و استعمار:
بایان بخشیدن به سلطهء استعمار سیاه و راندن اشغالگران امریكائى از سرزمین افغانستان چگونه و از چه راهى ممكن است ومیكانیزم عملى این كار چگونه باید باشد؟
آیا آزادى افغانستان فقط از راه جهاد و مقاومت مسلح امكان پذیر است، و یا اینكه سائر انواع جهاد و مقاومت مانند كار سیاسى و فكرى و فرهنگى و بالآخره بسیج عمومى ملت نیز ضرورى و حتمى میباشد تا با راه اندازی قیام و انقلاب ملى و همگانى اشغالگران را همچون خس و خاشاك از راه برداشته و افغانستان عزیز را براى ابد از شر اشغال و اشغالگران و خود فروختگان خاك فروش از هر نوع و قماش و شكلی كه باشند نجات بدهد و بجاى آن نظام عدل و قسط الهى را اساس گزارد؟
4. حكومت پس از اشغال:
در صورت خروج اشغالگران سرنوشت حكومت موجود در كابل و نظام و سیستم دولتى كنونى چه خواهد شد و اگر قرار باشد تا این این اداره و نظام تغییر كند، اداره و نظامیكه جاى آنرا باید بگیرد چگونه و توسط چه كسانى باید تشكیل شود؟
البته با توجه به این نقطهء مهم كه در صورت بمیان آمدن خلاى قدرت یعنى عدم وجود سلطه و حاكمیت دولتى، كشور دجار انارشیزم و هرج ومرج گردیده و شعائر دینى، ناموس و شرف، زندگی روزمرهء مردم، مؤسسات و ممتلكات دولتى و دارائیهاى ملى به خطر مواجه میشود.
درینجا توجه باید داشت تا تغییر نظام سیاسى و حكومت در كشور نباید بهیچ وجه بمعناى هرج ومرج و فروباشى سیستم دولتى و از بین رفتن مؤسسات ملى و ادارات باشد. زیرا كشور بدون وجود ادارات و مؤسساتى مانند اردو، پولیس، قوهء قضائیه، حارنوالى، معارف، مؤسسات تحصیلات عالى، مؤسسات صحى وغیره نمى تواند وجود داشته باشد.
5. جلوگیرى از خطر جنگ داخلى:
سؤال دیگری كه به سؤال قبلى ارتباط دارد و خود بخود مطرح میشود این است كه اگر اداره و حكومتیكه پس از پایان اشغال زمام امور را بدست میگیرد از نیروى كافى براى دفاع از سرحدات كشور و ادارهء امور داخلى برخوردارنبوده و توان مقابله با مداخلات خاجى خصوصا مداخلات و اطماع روز افزون و پر از حرص و آز بعضی از كشورهاى همسایه را نداشته باشد دران صورت وضع از چه قرار خواهد بود و چگونه میشود این مشكل را حل كرد؟
افغانستان كشوریست كه تقریبا از سی سال به اینطرف در آن جنگ جریان دارد و انواع مختلف اسلحه از مصادر و منابع مختلف اعم از امریكائی، روسی، چینائی، ایرانى و پاكستانى و غیره در آن وجود دارد. وجود گروه هاى مختلف سیاسی و نظامی متخاصم با داشتن تسلیحات و افراد مسلح چه علنى و چه سرى نیز حقیقتی است آشكار كه كسى را مجال انكار آن نیست. این حقیقت هم وجود دارد كه در صورت مساعد شدن زمینه، بروز این گروهای مسلح به میدان هر روز و لحظه ممكن است.
پس از اخراج قواى اشغالگر خارجی از كشور با خطر بوقوع پیوستن جنگهاى داخلی میان گروها و احزاب متخاصم داخلى كه هركدام به تنهائى وبلا شركت غیر خواهان رسیدن به قدرت بوده و آمادهء قبول وپذیرفتن طرف و یا اطراف دیگر در تركیب نظام و حكومت نیستند چگونه میتوان مقابله كرد؟
با در نظر داشت این حالت این سؤال بیش می آید كه پس از اخراج قواى اشغالگر خارجی از كشور با خطر بوقوع پیوستن جنگهاى داخلی میان گروها و احزاب متخاصم داخلى كه هركدام به تنهائى وبلا شركت غیر خواهان رسیدن به قدرت بوده و آمادهء قبول وپذیرفتن طرف و یا اطراف دیگر در تركیب نظام و حكومت نیستند چگونه میتوان مقابله كرد؟!
البته بیاد باید داشت كه همین جنگهاى داخلى بر سر قدرت و پیامدهاى شوم آن بود كه پس بیرون راندن استعمار سرخ شوروى و بدنبال سقوط حكومت كمونستى آرمانها و دست آوردهاى یك جهاد وانقلاب بسیار بزرگ و با عظمت تاریخ معاصر و نتایج قربانیهاى یك ونیم ملیون شهید را برباد داد و بار دیگر زمینه ساز مداخلات آشكار همسایگان و بیگانگان و بالآخره اشغال نظامى كشور ما از طرف استعمار سیاه امریكا شد.
وجود این خطر بزرگ را نباید دست كم گرفت و با بی توجهى از كنار آن رد شده و مانند شترمرغ با مواجه شدن با آن سر را در ریگ فرو كرد!!
6. ختم جنگ در كشور:
چگونه میتوان براى جنگهاى داخلى و برادر كشى در كشور به هر نام و رسمى كه باشد نقطهء پایان گذاشت؟
نباید ملت مظلوم و رنجدیدهء افغانستان براى همیشه و بطور مسلسل قربانى و هیزم شعله هاى آدمخوار جنگ داخلى و بى امنیتى بوده و جغد سیاه و شوم جنگ برادر با برادر ومسلمان با مسلمان درین سرزمین سایه افگنده باشد.
تا چه وقت این سرزمین آماج مهلك ترین و كشنده ترین انواع اسلحه و تجربه گاه اسلحه و بارود بیگانگان باشد؟
7. نجات از استبداد و اختناق:
انحصار طلبى، تكتازى، زورگوئی، استبداد، اختناق، تحمیل راى و فكر از راه زور و اعمال ترور و وحشت و بكار بردن تفنگ و زندان و شكنجه در كشور ما تا بكى صداها را در گلو خفه خواهد كرد؟
اندیشمندان،علما و صاحبان فكر و نظر تا چه وقت از ترس و خوف زورگویان بیرحم از ابراز راى و بیان اندیشه و فكر شان محروم خواهند زیست؟
اندیشمندان،علما و صاحبان فكر و نظر تا چه وقت از ترس و خوف زورگویان بیرحم از ابراز راى و بیان اندیشه و فكر شان محروم خواهند زیست؟
چگونه میتوان زمینه هاى را مساعد ساخت تا مردم ما خصوصا علما و اندیشمندان در فضاى آزادى و اطمینان و بدور از خوف و ترس از زندان و شكنجه و كشته شدن و ترور بدون محاكمه راى و نظر شان را بیان نموده و درین راه غیر از خداوند متعال از هیچ كسى، نه از ملامت كردن ملامت كنندكان (و لایخافون لومة لائم) و سر زنش حاكمان وقت و زورمندان تفنگ بدست ترس و خوفی داشته باشند زیرا (افضل الجهاد كلمة الحق عند سلطان جائر – حدیث)؟
8. حل مشكل زعامت و مرجعیت:
بدون شك كشور ما اكنون فاقد یك زعامت ملى قابل قبول براى اكثریت ملت افغانستان است كه مرجعیت و مشروعیت آن از نظر موازین شرعی و قانونى زیر سؤال نباشد. مشكل عدم زعامت و مرجعیت باعث شده است تا افغانستان همیشه در معرض كشمكش و كشت وخون بر سر زعامت بوده وبحران قیادت روز بروز وخیمتر شود و هر كس و ناكس خودش را براى زعامت این كشور اهل و مناسب بداند(نظرى گذرا به لست كاندیداهاى ریاست جمهوری در به اصطلاح انتخابات اخیر شاید براى اثبات آنجه گفته شد كافی باشد) و از راهاى مختلف و بیشتر غیر مشروع و نادرست در بازی قدرت شریك شده و براى رسیدن به ارگ و قصر تلاش نماید.
درینجا سؤال مهم قابل بحث این است كه این بحران زعامت و مرجعیت سیاسی تا چه وقت در افغانستان ادامه
پیدا خواهد كرد و با چه میكانیزم و راهبردهاى شرعى و عملى میتوان به این بحران مزمن پایان داد؟
9. قطع مداخلات خارجى:
علاوه از استعمار و اشغال، مداخلات واضح و آشكار خارجى – چه از طرف كشورهاى دور و چه از طرف كشورهاى همسایه و یا منطقه- در امور داخلى افغانستان تا چه وقت ادامه خواهد یافت و سرزمین ما تا بكى میدان تصفیهء حسابات و رقابتها و تصادم منافع و مصالح خارجیها بوده و مردم افغانستان قربانى توطئه ها و مطامع نا مشروع بیگانگان آزمند خواهد بود؟
10. نجات ملت از چنگال مفسدین:
بعد از هم پاشیدن سیستم دولتى در كشور و در فقدان باز پرس و محاسبه و مراقبت و تطبیق اصل مهم مجازات و مكافات، افغانستان به جولانگاه ظلم و فساد و جنایت عدهء افراد دزد و مختلس بیت المال، وطنفروش، خائن به دین و ملت، مزدور و وابسته به دستگاهاى استخباراتى بیرونى، بی بند و بار و آغشته به فساد و رذائل اخلاقی تبدیل شده و این اوباشان بى هنر و فاقد هر نوع كمال و فضیلت، دارند با تمام بیرحمى خون باقیمانده در جسد نیمه جان ملت فقیر و مستضعف ما را همجو زالو مكیده و به خرمستى و عربده بازیهاى بهیمانهء شان ادامه میدهند.
سؤال این است كه این وضع شرم آور و غیر قابل تحمل تا كى ادامه خواهد یافت، و چگونه میشود كشور و ملت را از شر این مافیاى فساد نجات بخشید تا دیگر دار وندار این ملت گرسنه و جان برلب رسیده دیگر به تاراج دزدان مختلس و شهوت پرست نرود؟
11. ایجاد نظام دولتى صالح و شفاف:
سؤال دیگر اینست كه نظام و سیستم دولتى ازهم پاشیده و درهم و برهم را چگونه میتوان دوباره طوری احیاء كرد كه بدیده هاى منفی و شوم لا قانونیت، انارشیزم دولتى، خودسریهاى مسئولین، فساد اداری و عدم شفافیت از سیستم دولتى كشور براى همیشه از میان برداشته شود، و كیست كه این كار را انجام بدهد؟ یعنى كادرهای مكلف به مبارزه با فساد را كه خود تربیت سالم داشته و در منجلاب فساد آغشته نباشند از كجا و چگونه تأمین باید كرد؟
(البته كمال نادانى و زهى نا انصافی خواهد بود اگر پشك نگهبان گوشت باشد و گرگ تیز دندان حافظ گوسفندان!)
12. تأمین استقلال اقتصادى كشور وجهاد با فقر:
با وجود ذخائر سرشار طبیعى و نیروى بشرى، افغانستان امروز یكى از فقیر ترین كشورهاى دنیا بحساب میرود و اكثریت قاطع مردم آن در زیر خط فقر بسربرده و از ساده ترین امكانات و وسائل و سهولتهاى زندگى محروم است. كشور نیرومند و آزاد و مستقل و ملت سرافراوز و سربلند درین عصر به اقتصاد قوى و نیرومند اشد ضرورت دارد و كشوری كه استقلال اقتصادى نداشته باشد استقلال سیاسى نخواهد داشت.
با در نظر داشت این وضع چگونه میشود حالت زار و فلاكتبار و بی سر و سامان اقتصاد افغانستان را سر و سامان داد تا ملت ما مانند سائر ملتهاى دنیا از اساسی ترین ضرورتهاى زندگى آبرومند بهرمند شده و دیگردست گدائى به كسى دراز نكند؟
(باید دانست كه فقر وتنگدستى راه را بسوی تسلط شیطان و دست زدن به گناه وخطرناكتر ازهمه كفر باز میكند. از رسول اكرم – صلى الله علیه وسلم- روایت شده كه فرموده اند: ” كاد الفقر أن یكون كفرا” و در دعاى مأثور شباروزی رسول خدا آمده است كه جناب ایشان از فقر وكفر به خداوند پناه خواستنه و مى فرمودند:” اللهم إنی أعوذ من الكفر و الفقر وأعوذبك من عذاب القبر”- درینجا آمدن فقر بعد از كفر محل تأمل جدی است-)
13. تأمین عدالت اجتماعى و جهاد با ظلم:
پنجه هاى خونین ظلم و بی عدالتى جان ملت ما را به لب آورده است و چون در كشور ما اشغال است و جنگ و فقر كسی متاسفانه از عدالت اجتماعى و تأمین قسط در جامعه حرف جدی نمى زند. حال اینكه در نبود وضعف عدالت اجتماعى هزاران هزار فساد و مرض دامنگیر جامعه میشود و بسیارى از مفاسد در ظلم و بیعدالتى ریشه دارند.
سوال اینست كه چگونه میتوان عدالت اجتماعى را در جامعه تأمین كرد و چه كسانى قادر به این كاراند؟
(باید دانست كه اگر در جامعهء ظلم نباشد و مردم به عدل حكومت و قضاء باور داشته باشند و حق كسى تلف نشود بسیارى از مشكلات از جمله مشكلات قومى و زبانى و سمتى و غیره خود بخود حل میشود.)
14. اصلاح وضع معارف:
وضع نا هنجار و تاسف بار معارف كشور از هیچ كس پوشیده نیست و تقریبا همه به این باور اند كه نظام ضعیف كنونى تعلیم وتربیه كشور هرگز جوابگوى نیازمندیهاى مبرم كشورما درین عرصهء مهم و حیاتی نیست. نه معلم تربیت یافته و نه نصاب درست وعصرى ونه هم وسائل تدریس و نه هم جاى و تعمیر مناسب و نه هم امكانات و بودجه ومعاش كافى وجود دارد.
معارف ما تا بكى دستخوش این وضع فلاكتبار بوده و نسلهاى امروز وفرداى ما از حق و نعمت تعلیم و تربیهء متوازن وعصرى محروم خواهند زیست؟
15. ایجاد تغیر بنیادى در نظام تحصیلات عالى:
مشكلات مهلك سیستم تحصیلات عالى كشور نیز كمتر از مشكلات معارف نیست. مؤسسات تحصیلات عالى افغانستان كه راه ترقی و پیشرفت كشور ازانها باید بگذرد قابلیت تربیت كادرهاى متخصص مورد نیاز جامعه را نداشته و مانند كالبدهاى بیروح –عقب ماندكى كشوررا از قافله تمدن وبیشرفت در میدانهاى دانش عصرى و تكنولوزی معاصر و مدرن بیشتر و بدتر میسازند.
چه راهاى را باید جستجو كرد تا در ین وضع نا هنجار تغیری ایجاد شود و موسسات تحصیلات عالى ما وضع طبیعى خویش را بدست بیاورند.
16. نجات نسل جوان:
نسل جوان كشور ما یكى از مظلومترین اقشار جامعهء افغانستان است كه در بنجه هاىبیرحم بی تعلیمی، بیكارى، بى هویتى، بى هدفى، سردرگمی و یأس و نا امیدى از آینده دست و پا میزند.
در صورت دوام روند كنونى كار این نسل دردمند بكجا خواهد كشید و مستقبل كشوری كه نسل جوانش در چنین حالت زار بسر ببرد چگونه خواهد بود؟
17. پایان دادن جنك بخاطر قدرت:
قدرت سیاسى افغانستان از سه دهه باینسو از دستى بدستى و از جریان و گروهی به جریان و گروهى دست بدست میشود كه هر كدام بنوبهء خود فكر و نظر و طرز تلقى و برداشتى را در میدان سیاست و حكومتدارى تجربه میكنند. گروها وجریانات سیاسى و فكرى دیكری نیز وجود دارند كه منتظر رسیدن به قدرت بوده و درین راه روز شمارى مى كنند. با وجود اشغال كشور و وجود خارجیها در كشور بازى كثیف رسیدن به قدرت از هر راهى كه باشد بشدت جریان دارد و اكثر بازیگران بدون ترس از خدا و روز آخرت و بدون در نظر داشتن حلال و حرام و خوب و بد و حق و باطل براى رسیدن به قدرت دست به هر كارى میزنند.
سوال این است كه ملت مسلمان افغانستان تا بكى در دست حكومات، احزاب، گروها،جریانات ونظریات و افكار وارداتى اعم از كمونیزم و ماركسیزم، لیبرالیزم غربى، نشنلیزم قومى ونزادى،و جریانها ى منسوب به اسلام با بر داشتهاى نادرست از دین اسیر و گروگان باقى مانده و مانند توب فوتبال در زیر لگد زورمندان قدرت طلب از یكسو بسوى دیكر پرتاب خواهد شد؟
18. عمل و كار نه شعار:
شعارهاى زیادى بنام اسلام ومفاهیم مقدس دینى در جامعهء ما مطرح شده است ولى متأسفانه بیشتر اوقات بین شعار و عمل بسیار فاصله وجود داشته ونا جوانمردانه از نام اسلام سوء استفاده صورت گرفته است. عدء زیادى كوشش كرده اند تا اعمال نادرست شان را براى فریب ملت رنگ اسلامى داده و اشتباهات وخطاهاى خویش را بنام اسلام بپوشانند. متاسفانه ملت مسلمان ما كه بنام اسلام آمادهء هر نوع قربانى است تا كنون از مزایاى تطبیق عملى اسلام بحیث یك نظام و قانون مكمل زندكى محروم زیسته است.
سؤال اساسى اینست كه این ملت مؤمن چه وقت درسایهء بیرق اسلام و حكومت اسلامى واقعى نفسى به راحت خواهد كشید؟
شعارهاى زیادى بنام اسلام ومفاهیم مقدس دینى در جامعهء ما مطرح شده است ولى متأسفانه بیشتر اوقات بین شعار و عمل بسیار فاصله وجود داشته ونا جوانمردانه از نام اسلام سوء استفاده صورت گرفته است. عدء زیادى كوشش كرده اند تا اعمال نادرست شان را براى فریب ملت رنگ اسلامى داده و اشتباهات وخطاهاى خویش را بنام اسلام بپوشانند.
اسلام اصیل و ناب محمدى صلى الله علیه وسلم، دین وسط و اعتدال، دین رحمت، دین رأفت، دین عدل و توحید، دین آزادى و استقلال، دین عزت و قوت، دین پیشرفت و ترقى، دین عدالت و برابرى، دین اخوت و برادرى، دین عقل و اندیشه و فكر، دین علم و دانش و بحث و تحقیق، دین امنیت و آرامى، دین سكون و آرامش روح و قلب، دین رستگارى و نجات، دین مباروه با فقر و تنگدستى، دین مبارزه با بیكارى و تنبلى، دین كار و تلاش، دین مبارزه با جهل و نادانى، دین مسجد و پوهنتون، دین مدرسه و مكتب، دین زن و مرد، دین قوت و نیرو، دین جهاد و مقاومت، دین همزیستى و مسالمت، دین جسم وروح وعقل، دین خدا، دین پیامبر، دین قرآن، دین سنت، دین همهء بشریت، دین همه اقوام و نژادها و زبانها، دین تمدن، دین حاكم و محكوم، دین حق، دین قلم، دین كتاب، دین مكارم اخلاق، دین اسلام این نظام و قانون برتر الهى چه وقت در كشور ما تطبیق شده و به وضع بى سر وسامان این ملت و دولت سر و سامان بخشیده و كشتى روبه غرق و طوفان زدهء زندگى مردم افغانستان را از میان امواج متلاطم مشكلات بى حد و حصر بسوى ساحل نجات و رستگارى رهنمون خواهد شد؟
19. اندیشه و كار براى نجات كشور یك رسالت شرعى و وجیبهء ملى:
پاسخ گفتن به سؤالات مطرح شده و سؤالات دیگرى ازین قبیل مستلزم تأمل و تفكر و تدبر زیاد بوده وجزء مهمى از رسالت و مسئولیت شرعى هر فرد مسلمان را تشكیل میدهد وو جیبهء ملى هر افغان وطندوست نیز میباشد.
ایجاب مى كند تا افراد با احساس و با درد كشور خصوصا دانشمندان و اهل علم وقلم بالأخص جوانان رسالتمند براى دریافت راه حلها و جوابهاى درست و قناعت بخش براى این سؤالات و مشكلات سعى و كوشش و اجتهاد نمایند.
یقینا ایجاد هر تحول و تغییر مثبت چه در سرنوشت افراد و چه در سرنوشت جوامع بشرى در گرو تفكر و اندیشه است. اندیشه اساس عمل و عزم و اراده میباشد و هر كارى از فكر آغاز میشود و بعدا مرحلهء عمل و كار فرا میرسد.
اگر ما واقعا خواستار تحول و تغییر مثبت در سرنوشت كشور و ملت خویش هستیم باید از همین لحظه براى نجات میهن وملت فكر و تأمل نموده در جستجوى راه رستگارى باشیم.
این همان راهیست كه كتاب نجات یعنى قرآن براى ما نشان داده است:
” إن الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم” ( سورهء مباركه رعد)
بدون شك خداوند سرنوشت قوم و مردمى را تا وقتى تغییر نمی دهد كه آنان خودشان در آنچه كه در نفسهاى شان است تغییر بیاورند.
به تعبیر شیواى مفسر نامدار و قرآن شناس بزرگ عصر ما استاد شهید سید قطب – رحمه الله- ما فی الأنفس همان فكر است واندیشه و تصور كه اساس هر تحول و تغییر میباشد.
والله الموفق و الهادی إلى سواء السبیل